چرا مدیران ارشد سازمانها از آموزش ضمن خدمت و بازآموزی استقبال نمی کنند؟

1ـ محدودیت زمانی و اولویت بندی مسئولیتها
– مدیران ارشد ممکن است برنامه های فشرده و مسئولیتهای سنگینی دارند که شرکت در کلاسهای آموزشی را برای آنها دشوار می کند.
– ممکن است آموزش را به عنوان یک اولویت پایین تر در مقایسه با وظایف عملیاتی مانند تصمیم گیریهای استراتژیک یا حل بحرانها در نظر بگیرند.
۲- عدم تناسب محتوای آموزشی با نیازهای آنها
– برخی دوره های آموزشی ، عمومی طراحی می شوند و به چالشهای خاص مدیران ارشد (مانند رهبری سازمانی، مدیریت تغییر، یا تصمیم گیریهای پیچیده) نمی پردازند.
– محتوای تئوریک و غیرعملی ممکن است برای آنها جذاب نباشد.
۳- فرهنگ سازمانی غیریادگیرنده
– در برخی سازمانها، آموزش مداوم به عنوان یک ارزش شناخته نمی شود و مدیران ارشد احساس می کنند نیازی به یادگیری دانش ها و مهارتهای جدید برای اثبات تواناییهای خود ندارند.
– ممکن است ترس از به چالش کشیدن دانش یا موقعیتشان وجود داشته باشد، به ویژه اگر آموزش شامل پرسش و پاسخ ، گرفتن بازخورد یا ارزیابی اثربخشی باشد.
۴- طراحی غیرانعطاف پذیر دوره ها
– کلاسهای حضوری در زمانهای ثابت ممکن است با برنامه های مدیران همخوانی نداشته باشد.
– عدم استفاده از روشهای نوین آموزشی (مانند دوره های آنلاین، میکرولرنینگ یا آموزشهای کوتاه مدت) که انعطاف پذیری بیشتری ایجاد می کنند.
۵- عدم آگاهی از مزایای آموزش
– برخی مدیران تأثیر آموزش بر بهبود عملکرد فردی و سازمانی را دست کم می گیرند.
– ممکن است تصور کنند تجربه کاری طولانی مدت جایگزین دانش به روز است، در حالی که تحولات فناوری و بازار نیاز به یادگیری مداوم را افزایش داده است.
۶- کمبود حمایت سازمانی
– نبود بودجه یا سیاستهای تشویقی برای مشارکت در آموزش (مانند تقدیر، ارتقاء، یا مزایای مالی).
– عدم وجود سیستم هایی که آموزش را به اهداف سازمانی پیوند دهد.
۷- ترس از تغییر یا ناکارآمدی
– آموزش ممکن است نیاز به بازنگری در روشهای کاری یا پذیرش ابزارهای جدید داشته باشد که برای برخی مدیران چالش برانگیز است.
💠 راهکارهای افزایش مشارکت مدیران
۱- طراحی دوره های اختصاصی:
برگزاری برنامه های آموزشی متناسب با چالشهای خاص مدیران ارشد (مثلاً رهبری در شرایط بحران یا مدیریت نوآوری).
۲- استفاده از روشهای انعطاف پذیر:
ارائه دوره های آنلاین، وبینارها، یا آموزش های کوتاه مدت که در برنامه های شلوغ مدیران جای بگیرد.
۳– ارتباط آموزش با اهداف سازمانی:
نشان دادن تأثیر مستقیم آموزش بر بهبود نتایج کسب وکار (مانند افزایش سود یا کاهش ریسک).
۴- ایجاد فرهنگ یادگیری:
تشویق مدیران به عنوان الگو برای سایر کارکنان و گنجاندن آموزش در ارزیابی عملکرد.
۵- حمایت از طریق مشوق ها:
ارائه گواهینامه های معتبر، فرصتهای شبکه سازی، یا پاداشهای مالی برای مشارکت در آموزش.
۶– استفاده از مربیان و منتورها:
سرمایه گزاری برای به کارگیری متخصصان خارجی برای آموزشهای شخصی سازی شده و عملیاتی مدیران.( این مهم در صنعت دارو و ITC در ایران اجرا می شود.)
📌 مشارکت مدیران ارشد در آموزش نیازمند تغییر نگرش از “تحصیلات به عنوان یک فعالیت جانبی” به “یادگیری به عنوان بخشی از استراتژی رشد سازمانی” است.
سازمانهایی که آموزش را در DNA فرهنگی خود جای می دهند، معمولاً شاهد تعهد بیشتر مدیران به توسعه فردی ، گروهی و سازمانی هستند.
✍️ دکتر سروش عشقی
مشاور مدیریت و توسعه کار پایدار
دیدگاهتان را بنویسید